چس ناله ۱

خسته ام


نه اینکه بخوام دوباره چس ناله کنم ... نه


خسته از اینم


که چرا کسی


روی تخت


برایم شعر نمی گوید......




نظرات 36 + ارسال نظر

نگاهم سر می خورد روی نوشته های روی دیوار

چقدر که بی قراری میکنم..

دست های دنیا را گرفته ام..

نکند که برود جلو و من بمانم و گم شوم بین گذشته هایم..

نکند که دنیا برود و من تنهایی تنها بمانم..

باران شو..

این روز های هم میگذرد..

مثل همه آن روزها..

که گذشتند...

باران شو


ممنون

حسرتهای دنیا انگار تمام شدنی نیستند....
یکی هم حسرت شعر گفتن کسی...


منم خوشحالم راهت به اونجا افتاد:)

حسرت؟

ziba minevisi....

ممنون
شما هم همینطور

عزیزم لینکت کردم .خوشحال میشم منم لینک کنید.[قلب]

مرسی ولی آخه
ما لینک نمی کنیم
شرمنده

رونیا 1391/02/04 ساعت 16:39 http://asirezohal.blogfa.com

من واسه عشقم میگفتم که الآن خودشو چس میکنه دیگه!

2حالت داره یا شعر ها شعر نبوده
یا یارو یارو نبوده

single 1391/02/04 ساعت 17:33 http://www.alone-t.blogfa.com

خـــــــــــــــــــــوب بود...
چُس نالِه

ممنونم

آآآخ اینجا که لهم می کنه . . .
یه سریش معرکه ن ..

بابت خط دوم ممنون
بابت خط اول : تعطیلش کنیم یعنی؟ :ی

وای این پست خیلی عالی بود.خیلی.

ممنون دوست من. ممنون از حضور شما

یه سوال
نوشههات از خودته؟

قالبتو عوض نمیکنی؟

هر طور راحتی

نوشته ها رو در پا نوشت پست قبل در موردشون توضیح دادیم دوست من
قالبو باید عوض کنیم یعنی؟

پریا 1391/02/04 ساعت 21:51 http://roteilpar.blogfa.com

رو تخت خو شعر نمیگن...
ک... شر میگن

اشتباه
wrong

مرسی عزیز
عاااالی بود

مرسی از شما

می را 1391/02/04 ساعت 22:22 http://www.1mi-ra.logfa.com

هوووووووووووووووووم
چه شود

متن کامنت شما مفهومه
فقط اون اسمایلی اخرش خیلی مفهوم نیست


اما ممنون از حضور شما

نژلا 1391/02/04 ساعت 22:50

باز هم رویا
آن هم اینسان تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم یداری نهم مرهم


اینو بگو

می فشارم پلک های خسته را بر هم
لیک بر دیوار سخت سینه ام با خشم

سخت بود
چون واقاً فروغ کم خوندم
با کمک دوستان گفتم

چون تنهای برای اینه کسی برایت روی تخت شعر نمیخواند .


.

شاید
حتی
اما...

چرا؟

چرا .

بله خب ...

بله قربان

لیــ ــ ـــلا 1391/02/05 ساعت 10:01

دعوتید جناب محسن ...

ممنونم
اما
به کجا ؟

نگاهم سر می خورد روی نوشته های روی دیوار

چقدر که بی قراری میکنم..

دست های دنیا را گرفته ام..

نکند که برود جلو و من بمانم و گم شوم بین گذشته هایم..

نکند که دنیا برود و من تنهایی تنها بمانم..

باران شو..

این روز های هم میگذرد..

مثل همه آن روزها..

که گذشتند...

تنها نمیمانیم

katy o mini 1391/02/05 ساعت 13:06 http://sokoouoot.blogfa.com

salam!!!

سلام!

لیــ ــ ــلا 1391/02/05 ساعت 22:11

به وبلاگـــم ...
بودن شما افتخاری برای من ...

خواهش میکنم
افتخار برای ما هست
اما لینک قرار ندادید که

.....
هوم

هوم
.....

single 1391/02/06 ساعت 11:21 http://www.alone-t.blogfa.com

در آن هنگــامــ کـِ می گردد نَــفَــس در سینه اَم خــاموش،

نمیخواهمــ کسی از مُــردنِ من با خبر گردد،

نمیحواهمــ پدر بر همــ نَــهَــد چشمانِ خیسمـ را،

نمیخواهمــ کـِ مادر سختی ِ جان کندنمــ بیند،

ولی ای دوست!اگر روزی رفیقی مهربان آمد،ز ِ تو پرسید:فلانی کو؟

بگو:در سَـنگَـر ِ ناکامیُ حسرت بَــسی جان داد،ولی تا لحظه ی آخر چنین میگفت:

"اُمیــد مـــن رفیقمــ بـــود"

زنده باد

علی صالحی..
اوهوم...
:s

اوهوم ...

مینا 1391/02/06 ساعت 22:26 http://poetizer.blogfa.com

سلام
از فرط خستگی زده به سرم

جانم؟
دنبال دلاک میگردید یعنی؟
یا ماساژور؟

سبا 1391/02/07 ساعت 13:23 http://www.malakesaba.blogfa.com

سلام
چه خستگی زیبای داری شما

خستگی
زیبایی سرش نمیشود

ممنون از حضور شما دوست خوبم

سبا 1391/02/07 ساعت 15:51 http://www.malakesaba.blogfa.com

سلام
میشه بگید دقیق با چه اسمی لینک کنم شما ؟
ممنونم

من چراغم ،
خاموش

... 1391/02/07 ساعت 20:01 http://saaate25shab.blogfa.com

اهوم///

بی شک

س.ق 1391/02/07 ساعت 23:02

اصن زیبا نبود...

ممنونم از شما دوست خوبم
اگه میشه یکم بیشتر توضیح بدید
شاید توضیح شما باعث بهتر شدن ما بشه

با احترام

س.ق 1391/02/08 ساعت 14:53

واژه هاتون شبیه کوچه بازاری است واژه های که زود سقوط خواهند کردوچه قد حقیرند این واژه ها...

قبلآ تشکر بابت پاسخ سریع شما
اما
با این قسمتش اصلآ موافق نیستم
البته این پست اخر تقریبآ فقط عامیانه است زبانش تا حدودی
اما این بستگی مستقیم به این داره که شما دنبال چه چیزی باشید تو این بلاگ و کلآ در میان نوشته هایی که میخوانید

بی شک همان بحث کلیشه ی :
یک اثر هنری موفق چیست؟
1. اتنقال قابل لمس و دوست داشتنی یک حس به بیننده (یا خواننده یا شنونده)
2. اثری قابل قبول از دید تحلیل گر هنر شناسی

اگرچه هر گز جوابی برای سوال بالا پیدا نخواهد شد (برای من)
اما خواستم بگویم اگر بحث کنیم بی شک به همان سوال خواهیم رسید

شما لطف کنید و یکم روشن توضیح بدید

س.ق 1391/02/08 ساعت 15:20

خوب حالا که آنی.اول سلام دوم اینکه واژه هات از این طریق حقیرند چون پوچن...

دوست خوبم
من به واسطه ی شغلم همیشه آنلاین هستم
این پیام شما دوباره تکرار پیام قبلیتون بود
من بسیار خوشحال میشم با هم صبت کنیم راجع به این موضوع
اصلآ هم اعتقاد بر اینکه من درست میگم ندارم
بر اینکه شما هم درست میگید اعتقاد ندارم
نیاز مند بحث بیشتریست
لطفآ چند لحظه دیگه با این یاهو ای دی مذاکره کنید.. این راه خیلی وقت گیری هست برای بحث

mr_wizen@yahoo.com

س.ق 1391/02/08 ساعت 15:28

ببین تمام امروزی ها دم از روزمرگی های تکرار میزنند حتی تمام واژه های شما...
واین ی تکرار کلیشه ای نام نهادم من.دیدگاه من نسبت به واژه های شما...

از این دیدگاه قابل توجه هست صحبت شما
خوب
اکثر ما تقریبآ در فضایی مشترک زندگی میکنیم
(جمعیت بلاگ نویس را میگویم)
و شاید این دلیل بسیاری از شباهت ها و کلیشه ها باشد بینمان
بله در کلیشه بودن برخی کلام ها یا موضوعات بحثی نیست
که اصولآ نباید اینگونه باشد
اما خب
ما ادعای خوب بودن یا خیلی خوب بودن نداریم
بی شک هست نگاهی و قلمی که بشود ساخت و پرداخت که کمتر به قول شما کلیشه باشد
اما گاهی شاید در قدرت ما نباشد
به هر حال هر کس در نگارش قدرتی دارد

اما نگاه ما بیشتر معطوف به احساس و سخنیست که پشت کلاممان نشسته است
و خیلی هم در انتخاب کلام سخت گیر نیستیم و حتی تخصص فراوانی هم نداریم

س.ق 1391/02/08 ساعت 15:34

متاسفانه به مسنجر دسرسی ندارم چون با سیستم عزیزی آنم که مسنجر نصب نکرده متاسفم

والا منم در حال کار هستم و ترجیح میدم در مسنجر بحث رو ادامه بدم چون هم پیام های شما راحت تر وصول میشه
هم پیام های من برای رسیدن به دست شما نیاز مند چندین کلیک نیستند

به هر حال سعی میکنم به رسم ادب در حد توانم در خدمت شما باشم

بهاره 1391/02/08 ساعت 16:13 http://alakiiiii.blogfa.com

وای که ما هم ازین شعر ها که می گویید می خواهیم..

هر آنچه نوشته ایم

تقدیم به شما دوست من

س.ق 1391/02/08 ساعت 17:58

از اینکه انتقادپذیر هستی بسیار خوشحالم ولی از نظرات دیگران که در آن اندیشه ای راه ندارد بر حذرم...
حال فهمیدی منظورم را...؟؟؟

ممنون
اما:

توی کامنت پست های قبلی هم به یه دوستی گفتم :
یاد بگیریم همدیگر را قضاوت نکنیم


مرسی از حضورت وبلاگ زیبایی داری

ممنونم دوست خوبم

زیبا بود ...نمیدونم چه جوری وبت رو پیدا کردم...اما خوشحالم که پیداش کردم...جالبیش اینجاس که جفتمون طرفدار گروس عبدالملکیانیم...
راستی من از محمد رضا عبدالملکیان خبر نداشتم...داداشن؟؟؟
بازم سر میزنم بهت...

سلام
باعث افتخار بنده است سرکار خانم
من گروس عبدالملکیان رو با اینکه از تایپ کردن اسم سختش بدم میاد، خیلی دوست دارم
محمد رضا پدر گروسٍـ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد