باران

نمیدانم تورا بیشتر دوست دارم

یا باران را بی اختیار

صدایش که می آید می دوم

بی چتر





پ.ن:امشب حتی اگر نباشی هم من خوشبخت و خوشحالم با باران عشق بازی خواهم کرد.


پ.ن1:می دانی که امشب چقدر دلم

................................

و بازهم نقطه



نظرات 17 + ارسال نظر
سبا 1391/03/03 ساعت 01:30 http://malakesaba.blogfa.com

وای ، باران
باران ؛
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای ، باران
باران ؛

چقدر...
دلم هوای اورا دارد...

چقدر دل او هوای تو را دارد؟؟؟

دل من هم دیشب محسن

دل تو هم

دیشب مرا ..........

اخ دیدی بارونو...
من که با خدام عشق بازی کردم ...
خیلی حال داد...
خدارو شکر کسی نیست تو زندگیم که بخوام به خاطر نبودنش قصه بخورم...
دیدی ادمایی رو که میگن ما عاشق بارونیم...بعد همشون تا یه چس قطره(ببخشید)بارون میاد چتر خانواده میگیرن رو سرشون؟؟

من خیلی اتفاقی از وقتی که شروع به باریدن کرد تا وقتی تموم بشه زیر بارون بودم

بهاره 1391/03/03 ساعت 23:09 http://alakiiiii.blogfa.com

این شب های بارانی ما رو نکُشد خوب است..

نژلا 1391/03/04 ساعت 00:10

دیشت تو را ؟
حرفت را نخور
من کودن تر از هضم حرفهایت ام

بخواهم بگویم باید 2 صحفه بنویسم تو نقطه ها را بردار هر چه که دوست داری بذار

نژلا 1391/03/04 ساعت 00:37

...
من همان نقطه ها رو میزارم

راضی ام از این نقطه ها

چرا گیج میزنی من جواب نقطه های تو رو دادم منظورم تو بودی خود سامان دلش هوای اورا دارد...

توی دنیایی که همه گیج می زنن من هم روش منم جواب خود را دادم

بـاران که می بارد ،
بی اختیار تـو را می گریــم ....

این دل ِ ما ، هنـوز پس از سالهـا نفهمیده
قطرات باران پتکـی است بـر سـر من و خاطرات او ...

نبـار بـاران ... نبـار ...

نه
چشم ها را باید شست

sokot 1391/03/04 ساعت 10:52

مطالب جدیدات رو خوندم خیلییییی خوب مینویسی...قشنگ احساس پودر شدن رو به خواننده انتقال میدی....پوووووووووووووووودر میشویم....به لقا الله پیوند میخوریم.... بنویس بیشتر بنویس....این روزها زود تمام میشود هر چه بیشتر میگذرد عقربه های ساعت سریعتر حرکت میکند....

سلام دوست خوب و عزیزم
باعث افتخار هست حضور تو اینجا
ممنون
من فقط خودم هستم
پودر :ی

بارن که می بارد دلم برایت تنگ تر میشود...
راه می افتم بدون چتر
من بغض میکنم
آسمان گریه....

و باز هم ............. ها :(

من بغض میکنم
آسمان گریه

عالی بود .. ممنون

و خیال تو بی اختیار در من میدود باران که می اید....


...................

باران که میگویی
باران میشوم انگار

رونیا 1391/03/04 ساعت 17:35 http://asirezohal.blogfa.com

خیلی دلم گرفته........... لعنت به این زندگی

چرا آخه؟

نازنین 1391/03/05 ساعت 03:20

یاد تو که در سرم میدود باران میبارد...اسمان را میبنی؟


...

باد میآیم
بر پرده ی اتاق تو
آرام میرقصم
و تو آیا از تماشای من
هنوز
به وجد می آیی؟
به رقص می آیی؟

یه زن 1391/03/05 ساعت 22:19 http://1-zan.blogsky.com/

سلام
باران هم یاد آور توست...
همه چیز با تو زیبا و خواستنیست...

پ.ن) صدای باران مست میکند مرا... از خود بیخود میشم و تنها به تو فکر میکنم... چه باشی و چه نباشی...

پ.ن1) امان از این نقطه چینهای پرحرف....

زیبا بود رفیق.

چتر را در ایستگاهی ار مه فراموش کن

خیس و خسته بیا

نمیخواهم شاعر باشی

باران باش

همین برای هفت پشت روییدن کافیست

هفت پشت روییدن

عالی
ممنون از نظرات خوب شما

عزیزم به یاد کسی بودن لیاقت میخواد که همه این لیاقت را ندارند منظورم بعضی هاست خودت که میدونی پس بهتره خودت رو بزنی به بیخیالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد