ناخوشم ناخوش

هر دوی ما ناخوش

تیغ ابریشم کش

مرد سر بر دیوار

دزد بوسه سیگار

زن شک و تردید 

زن در خود تبعید

تن هر دو تنها

مرد جوراب به پا
ما بهاری وسط پائیزیم

عاشقانه های حلقه آوزیم

برگ زردیم و فرو می ریزیم

من و تو دوباره بر می خیزیم

هر شب ما دلگیر 

شب از فردا سیر

چشم شوری بی اشک





شهیار قنبری


نظرات 14 + ارسال نظر
بهاره 1391/03/14 ساعت 03:53 http://alakiiiii.blogfa.com

نمی دانم چرا اصلن حس خوبی نداشتم به این شعر..

سلام...خوبی...خیلی زیبا بود... واقعا...نمیدونم چی بگم ...

مصرع آخر رو خیلی دوست داشتم.

اره خودمم حس کردم داره جاهاتون عوض میشه...احتمالا اون عاشق شده و اخلاقشو داره خوب میکنه...تو هم احتمالا فارغ شدی و اخلاقت یه کمی...

ما بهاریم ؟ وسط پاییزیم ؟
فعلا می کنم ما این روزها کاملا برعکسیم

پریا 1391/03/14 ساعت 15:40 http://roteilpar.blogfa.com

بی اختیار بغض کردم...

حرف نداشت پسر...

مرسی... انشا...یه عشق خوب نصیبت بشه...منم گاهی از ادما خسته میشم...اما خودتو بزن به بیخیالی

ما بهاریم و در تک تک لحظات پاییز جان میدهیم...

بر من ببار...

.........
و تا ابد نقطه
.........

من پائیزی وسط بهارم!!!

رونیا 1391/03/15 ساعت 00:27 http://asirezohal.blogfa.com

ما حالمون گرفته س.. گفتیم یه سر بهت بزنیم با این شعرت بدتر ری...ه شد به حالمون که

یه زن 1391/03/15 ساعت 13:36 http://1-zan.blogsky.com/

سلام

من و تو دوباره بر می خیزیم... برمی خیزیم؟؟ امیدوارم...

اما فعلا روز و روزگار من پردرد و تردیده...

شبهای عمرم طولانی و کشدار.

این ناخوشیها کاملا مسریه رفیق.

یه جورایی...
یه حرفایی...
مونده تو گلوم...
این شعر درست مثل اون حرفاس...شایدم اصلا ربطی به اون حرفا نداره من توهم میزنم

یه ادمــ 1391/04/04 ساعت 14:23

چشم شوری بی اشک
حرفی از جنس کشک
فصل تصویر بد
سازهای نا بلد
شهر از خود بی خود
که کلیدش گم شد..

دیگران آورند
دیگران خون خوارند
سایه های دارند
چه مصیبت وارند..



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد