یعنی که با ماشه
انگشت ِ دل اشنا نیست ...
محمد رضا عبدالملکیان
در تو عاشقانی بزرگ بر گردِ خوشهی گندمی غزل میخوانند.
در من خستگانی کوچک بر بستر کوچهها پریشانند.
سید علی صالحی/پیشگو و پیاده ی شطرنج